فلورانس اسکاول شین
نویسنده ی آمریکایی ( ۱۸۷۱-۱۹۴۰ )
“فلورانس اسکاول شین” در ۲۴ سپتامبر سال ۱۸۷۱، از یک خانواده ی کهن “فیلادلفیایی” به دنیا آمد.
او سالیان بسیار در مقام نقاش و متافیزیسین و سخنران، نامیپرآوازه داشت و با خدمت بزرگ شفا بخشیدن، هزاران تن از مردمان را در گشودن گرهها و از بین بردن دشواریهای زندگی شان، یاری سترگ بود. وی سالها در نیویورک، دانش الهی را تدریس میکرد. افراد بی شماری در کلاسهایش شرکت میجستند و از این راه، پیام معنویت را به بخش گسترده ای از مردم میرساند. کتابهای او نه تنها در امریکا، بلکه در خارج از این کشور نیز پر شمارگان بودند و با مهارتی بسیار، جای خود را در دور افتاده ترین دهکدهها یا دورترین شهره ای اروپایی و باور نکردنی ترین سرزمینهای جهان باز میکردند. بزرگترین راز کامیابی او این بود که همواره خودش بود: ساده و خودمانی و بی ریا و بذله گو. از این رو هزاران تن که نتوانسته بودند، از راه سنتهای کهن تر یا حتی بلندپایه تر، پیام معنویت را دریابند- یا دست کم در آغاز راه، کششی به سمت کتابهای رایج الهیات، نداشتند- به او پناه میآوردند. اگرچه فلورانس، بسیار معنوی و روحانی بود، معنویت و روحانیت او در پس برخورد ساده و آرام با موضوع [ =جستار ] مورد گفتگو پنهان میشد. وی، گرایش فنی و فرهنگستانی نداشت و با مثالهای آشنا و عملی و روزمره، آموزش میداد. فلورانس، پیش از آنکه آموزگار راستی شود، برای کتابها نقاشی میکرد. پرآوازه ترین کتاب او، با نام “چهار اثر از فلورانس اسکاول شین”، برگردان خانم نشمیل مشتاق بوده و تاکنون، شصت بار به چاپ رسیده است. این کتاب، گنجینه ای از چهار اثر زیر است :۱- بازی زندگی و چگونگی آن ۲- کلام تو عصای جادویی توست ۳- در مخفی کامیابی ۴- قدرت کلام
ریشههای مذهبی
موج معنویت در آمریکا از اوایل قرن بیستم با پیدایش زنان و مردان عرفان گرا آغاز شد و در نیمه ی دوم قرن بیستم ثمره داد و همه گیر شد؛ به گونه ای که کلیساها را دچار دگرگونی کرد. سردمداران این جنبش، “چارلز فیلمور” ، “اِِما کورتیسهاپکینز”، “فلورانس اسکاول شین”، “کاترین پاندر” و…. بودند که هر کدام در جای خود، سنگی از این بنا را نهادند و بانیان پایه گذاری کلیساهای وحدتی* نام گرفتند. فلورانس اسکاول شین، در گنجینه ی چهار کتاب خود که در ایران نیز فروش بالایی یافته، با زبان بسیار ساده و روان، لب کلام و چکیده ی عرفان را بیان میکند و نیروی روح آدمیو جایگاه او را یادآور میگردد و با نفوذ گفتارش، چنان در جان آدمیرخنه می نماید که آدمیباور میکند و ایمان میآورد که میتواند؛ آری، به راستی میتواند آنی باشد که میخواهد و باید باشد و به جایی میتواند برسد که جایگاه بلندمرتبه ی انسانی است.
* در این کلیساها از هر مذهب و مسلکی، افراد، گرد هم میآیند و به سخنرانی گردانندگان این جنبش که از یکپارچگی و عشق و معنویت انسان و… سخن میگویند، گوش میسپارند و در پایان، برای سازش جهانی و آرامش و تندرستی و هدایت همه ی انسانهای زمین دعا میکنند.